
پیشگفتار
مهمترین عوامل تأمین امنیت درآمدی در دوران سالمندی چیست؟
امنیت درآمدی یکی از نگرانیهای رایج سالمندان در سراسر جهان است، زیرا توانایی آنها برای کسب درآمد از طریق کار با افزایش سن کاهش مییابد. ادامه فعالیت شغلی، حمایت خانواده، درآمد حاصل از داراییهایی که در طول زندگیشان اندوختهاند و مزایای دریافتی از برنامههای دولتی که از محل درآمدهای عمومی یا از طریق مشارکتهای اجتماعی تأمین مالی میشوند، از مهمترین منابع درآمدی سالمندان محسوب میشوند. با این حال، سهم نسبی و کفایت کلی این منابع، تحت تأثیر متغیرهایی از قبیل سطح توسعه کشورها، تغییرات زمانی، تمایز بین کارگران بخش رسمی و غیررسمی، جنسیت و سایر عوامل است.
چرا سیاستگذاران باید به این موضوع اهمیت بدهند؟
در اقتصادهای نوظهور که پدیده سالمندی جمعیت شتاب فزایندهای دارد، نگرانیهای جدی وجود دارد مبنی بر اینکه جمعیت سالمند فعلی و آینده آمادگی کافی برای دستیابی به امنیت درآمدی در دوران سالمندی را نداشته باشند. این نگرانیها با عواملی مانند کاهش اندازه خانوار، تغییر الگوهای همزیستی و دگرگونی در هنجارهای اجتماعی که ممکن است منابع حمایتی غیررسمی را تضعیف کنند، تشدید میشود. افزون بر این، سواد مالی و دسترسی به خدمات مالی غالباً در سطح ناکافی باقی ماندهاند که نتیجه آن، پسانداز کم در طول زندگی و برنامهریزی ضعیف برای دوران سالمندی است. در چنین شرایطی، نقش دولت در ارتقاء امنیت مالی سالمندان باید پررنگتر شود. با این وجود، نظامهای بازنشستگی عمومی و تورهای ایمنی[۱] برای سالمندان معمولاً پوشش پایینی دارند و نمیتوانند حمایت مناسبی برای اکثریت سالمندان فراهم کنند. در بیشتر کشورهای در حال توسعه نیز طی دهههای اخیر، پیشرفت محدودی در گسترش پوشش مستمریهای مبتنی بر مشارکت حاصل شده است. در عین حال، طرحهای بازنشستگی در بخش رسمی اغلب موجب فشارهای مالی بر بودجه دولت میشوند و برای کارگران سالمندِ توانمند، انگیزههای منفی برای ادامه کار ایجاد میکنند. همزمان با گذار جمعیتی، خطر افزایش فقر سالمندی و نابرابری فزاینده در میان سالمندان و در کل جامعه رو به گسترش است. نحوه حمایت کشورها از نیازهای درآمدی جمعیت سالمند، پیامدهای بیننسلی در پی خواهد داشت و مستلزم بازاندیشی در مفاهیم کار، آموزش و بازنشستگی است.
این گزارش چه موضوعاتی را پوشش میدهد؟
این گزارش با تمرکز بر ابعاد مختلف تأمین امنیت مالی در دوران سالمندی، ابتدا به ارکان اصلی آن پرداخته و سپس به بررسی وضعیت نظامهای بازنشستگی مشارکتی و غیرمشارکتی در کشورهای در حال توسعه میپردازد. در این راستا، به چالش پوشش ناکافی نظامهای مشارکتی در بستر اشتغال غیررسمی پرداخته و رشد مستمریهای اجتماعی و طرحهای نوآورانه برای پوشش بخش غیررسمی را بهعنوان راهکارهایی نوین معرفی میکند. همچنین، به تعادل میان پوشش، کفایت و پایداری نظامهای بازنشستگی توجه دارد. در ادامه، حمایتهای مختلف بانک جهانی در قالب کمکهای مالی، مشاوره سیاستی، ظرفیتسازی و تسهیلگری بررسی شده و در نهایت، بر لزوم گسترش گفتوگوهای سیاستی و بهرهگیری از ابزارهای نوآورانه برای تنوعبخشی به منابع تأمین مالی سالمندان تأکید میشود.



